چندی پیش نمایشگاهی از آثار و تابلوهای سفالین خانم شایا صفا ایسینی در حمام گله‌داری بندرعباس برگذار شد. شایا صفا متولد ۱۳۶۳ بندرعباس، ساکن تهران و دانشجوی ترم آخر رشته صنایع دستی است.در حایشه این نمایشگاه گفتگوی کوتاهی با ایشان انجام داده‌ام که در ادامه می‌خوانید .  

 

 

 

 

     یک توضیح کلی در مورد آثار بدهید و بگویید که چند وقت است که در این رشته فعالیت دارید؟

   به صورت تخصصی دو سال است که کار می کنم . کارها به صورت نقش برجسته است که با کم و اضافه کردن گل بر روی ...

    چطور شد که بندرعباس را برای برپایی اولین نمایشگاهتان انتخاب کردید ؟ خب اینجا زادگاه من است و اینجا را خیلی دوست دارم و اینکه دوست داشتم مردم اینجا با این رشته آشنا شوند.

    پس چرا فضای اینجا در کارهای شما دیده نمی شود ؟ حالا بجز رنگ های گرمی که در برخی کارها دیده می شود دیگر نشانه یا فرمی که ما را به جنوب و هرمزگان بکشاند وجود ندارد ؟

   بله در این کارها چنین چیزی وجود ندارد ولی من کارهایی از این دست هم دارم که متاسفانه برای حمل و نقل آنها دچار مشکل شدم و نتوانستم برای این نمایشگاه از آنها استفاده کنم. ولی علاقه خود من هم بیشتر کارکردن بر روی موضوعاتی است که مختص استان هرمرگان است. کارهایی هم انجام داده‌ام از قبیل زنان جنوب و ماهی‌ها که در نمایشگاه‌های بعدی می توانید ببینید.

  در این کارها چقدر از تخیل و احساس درونیتان استفاده کرده‌اید ؟

خیلی کم . بیشتر کارها الهام گرفته از نقش‌ها و نگارهای قدیمی‌اند.ولی در آن لحظه‌ای که آدم می خواهد گل را اضافه و کم کند حس و حالش خیلی تاثیر گذار است .

  برای نمایشگاه‌های بعدی چه برنامه‌ای دارید ؟

دوست دارم بیشتر از فضاهای بومی اینجا استفاده کنم . نمایشگاه در فضای بهتری برگزار شود.اطلاع رسانی و استقبال بهتر.

    این نمایشگاه چه تاثیری برای خود شما داشت ؟ آیا چیزی به شما اضافه شد؟

خیلی خوب بود. فکر نمی کردم اینطور باشد. خیلی چیزها در راستای کار خودم یاد گرفتم و ترس و دلهره‌ای که برای ارائه کار داشتم از بین رفت.

     

سوالات

خب آقای شنبه زاده در ابندا تشکر می کنم از شما برای پذیرفتن درخواست این گفتگو .

بی مقدمه می روم سر سوال اول

امروز شنبه دوازدهم اسفند (۳ مارس) سعید شنبه زاده پس از اینکه بیدار شده تا همین لحظه­ که دارد این سوال را می خواند چه کارهایی انجام داده ؟ کجا رفته ؟ و ...

 

از فعالیت ها و برنامه های پیش رویتان بگویید ؟ از تحصیل­ گرفته تا اجراهای زنده .

 

برخورد مخاطب غربی با موسیقی شما چگونه است ؟

 

 آیا حا­ضرین در اجراهای زنده ی شما از پیش با کار شما آشنایی دارند یا اینکه شما برای غافلگیر کردن آنها همیشه چیزی در دست دارید ؟

 

چه تفاوتی بین مخاطب در غرب و در ایران وجود دارد ؟ و دلایل این تفاوت ها را در چه می بینید . کدام مستمع شما را بیشتر سر شوق می آورد ؟

 

چرا موسیقی جنوب با توجه به قابلیت ها و توانایی های شگرفش هنوز در ایران شناخته شده نیست ؟ و چقدر تفاوت هست بین آنچه مردم عادی از موسیقی جنوب می دانند تا حقیقت موسیقی جنوب و علت ان چیست ؟

 

چه راهکاری برای گریز از این فضای گنگ و ... وجود دارد ؟ وظیفه ی موزیسین ها و مخاطبین در قبال این قضیه چیست ؟

 

به طور خلاصه تشخص موسیقی هرمزگان و بوشهر را برایمان بازگو کنید .هر کدام چه خصوصیت و توانایی هایی دارند ؟

 

موسیقی اصیل بوشهر در خود بوشهر چطور دنبال می شود ؟

 

شما به هرمزگان هم امده اید از برخوردتان با موزیسن های هرمزگان داشته اید . شرایط آنها چگونه بود . توانایی ها و ویژگی هاشان ؟آنها در کجای موسیقی دنیا قرار دارند . منظورم نوازندگان اصیل است . چطور می شود صدای انها را به گوش جهانیان رساند ؟

 

 

   خب برای امشب کافی است ...باقی را بعد می فرستم ...امیدوارم و البته ایمان دارم گفتگوی خوبی از کار در می آید ...

 

بادگیرهای باد آورده

اگر سال ها پیش به بندرعباس سفر می کردید، با تصویری از دریا، سواحل شنی، خانه هایی با بادگیرهایی از سنگ و ساروج روبرو می شدید که مردم این سرزمین را خنک نگه می داشتند. اما امروز آن تصویر جای خود را به مراکز خرید مدرن و آپارتمانهایی با پنجره های جیوه ای و کولر های گازی داده است.

  آنچه از بادگیرهای بندرعباس باقی مانده، تنها ۴۱ عدد ماکت در اتاق آقای مسعود درگاهی است، هنرمند ۴۳ ساله اهل بندرعباس که خاطره هوای خنک بادگیرها در روزهای کودکی اش، او را به بازسازی این پدیده که بتدریج از چهره شهرهای ایران حذف می شود، جلب کرده است. او برای تحقیق و ثبت این بادگیرها به بندر لافت، بندر لنگه، پل و ... سفر کرده و با ساختن ماکتهایی از روی دریافتهای خود سعی در زنده نگه داشتن آنها داشته است.

  بادگیرها اتاقهای مستطیل شکلی به پهنای ۳ تا ۵/۳ متر با دریچه هایی بسیار برای جریان و تهویه هوا بوده اند که از سنگ و ساروج و بعدها از آجر ساخته می شده اند. چوبهایی به نام چندل (که ریشه هندی دارند)، مقاوم در برابر رطوبت، بصورت افقی این بناها را در برگرفته اند، که به عنوان پله برای تعویض سالیانه کاهگلهای بام، استفاده می شدند. بسیاری از این بادگیرها را با نقوش اسلیمی، گچبری کرده اند که از نظر آقای درگاهی ظرافت و زیبایی این نقش و نگارها که ریشه مذهبی دارند با توانایی مالی خانواده ها، ارتباط مستقیم داشته است.

انگیزه ساخت این ماکتها را از مسعود درگاهی جویا شدم :

  فکر می کردم فراموش شده اند و شاهد تخریب روز افزون آنها در این دوران بوده ام. ساختمانهایی که امروزه به جای بادگیرها ساخته می شوند، ریشه در این سرزمین ندارند، با آب و هوای این منطقه سازگار نیستند و رابطه انسان را با طبیعت قطع کرده و او را روحا بیمار می کنند.

 در گذشته مردم شناخت بهتری از بادهای فصلی داشتند و با بنای ساختمانهای پیچیده این بادگیرها، تنها با استفاده از طبیعت بادهای فصلی، محیطی مطبوع برای زندگی به وجود می آوردند. این انگیزه ای شد که تحقیق کنم. وقتی شروع به کار کردم هدفم ساخت این تعداد ماکت نبود ولی خب غرق کار بودم و به آدرس هر بادگیری که پیدا می کردم، می رفتم و عکس می گرفتم. دوستان و آشنایان من هم هر بادگیری می دیدند، مرا با خبر می کردند. این بود که به اینجا رسید و ۴۱ بادگیر ساختم.با ساخت این ماکتها سعی در زنده نگه داشتن خاطره ها و حفظ بخشی از تاریخچه این سرزمین داشته ام.

مسعود درگاهی

این ماکتها را در بندر عباس به نمایش عمومی گذاشتید، برخورد بازدیدکنندگان با آنها چه بود؟

  به نظر من تجربه خوبی بود. در نمایشگاه بسیاری از بازدید کنندگان را به دوران کودکیشان بازگردانده و خاطره هایشان را دوباره زنده کرده بود. آنها از بین ماکتها بادگیرهای خانه های خودشان را پیدا می کردند و این ماجرا برای من خیلی جذاب بود.

در منزلتان اتاقی پر از ماکت بادگیر دیدم که همه آنها کاملا با هم متفاوتند، این تفاوتها به چه معنی هستند و تقسیم بندی اینها چگونه اند؟

  بضاعت مردم نقش مهمی در شکل این بادگیرها و ارتفاعشان داشته، بعضی از بادگیرها خیلی کوتاهند، این به این معنی است که صاحبان آنها با هر چه که داشتند بادگیر کوتاهی درست کرده اند. بادگیرهای بزرگ هم می بینید، برای مثال در بندر لنگه خانه ای با هفت بادگیر وجود داشته، ولی اکثر خانه های این منطقه بیشتر از یک بادگیر نداشته اند.

در بندرعباس به دلیل شرجی هوا بیشتر بادگیرها یک طرفه بودند، در صورتی که در مناطق خشک تر از بادگیرهای چهار طرفه استفاده می شد.

  در بسیاری از مواقع، بادگیرهای سواحل جنوبی ایران با بادگیرهای کویری اشتباه گرفته می شوند. بادگیرهای سواحل جنوب ایران، دارای ارتفاعی کوتاه اند در صورتی که بادگیرهای کویری بلندترند و با به جریان انداختن هوا بر روی قناتهای آب، باعث از بین رفتن خشکی هوای کویر می شوند.

  در حقیقت حدود ۳۰ سال پیش شهر بندر عباس و همه شهرهای جنوبی، خانه های بادگیری داشته اند. ولی در این چند روز که در بندر عباس بودم به جز ماکتهای شما، یک بادگیر هم ندیدم، در صورتی که بندر لافت هنوز معماری بادگیری اش نمایان است .

نمایان بودن این بادگیرها در بندر لافت به این دلیل است که میراث فرهنگی بادگیرهای لافت را ثبت کرده و از تخریب این ساختمانها جلوگیری می کند. اما اگر دقت کنید، خواهید دید که امروزه از کاراییشان استفاده نمی شود، مثلا از آنها به عنوان آشپز خانه استفاده می کنند. از وقتی که کولر و دستگاههای خنک کننده آمده از بادگیرها عملا استفاده نمی شود.

  درست است. نمونه ای را خودم دیدم که دقیقا همانطور که شما می گویید، انباری شده و وسائل اضافی اهالی منزل در آن چیده شده بود. حتی دریچه اش را بسته بودند و چیزی از اصل آن باقی نمانده بود. در همین بندر عباس، شهری که در آن زندگی می کنید، چند باد گیر باقی مانده؟

  طبق تحقیق من، ۳ تا ۴ بادگیر دیگر باقی مانده که در محله های قدیمی اینجا هستند. در حال حاضر کمی بیشتر از سالهای اخیر به آنها اهمیت می دهند. میراث فرهنگی بعضی ها را ثبت کرده و توانسته آنها را تا حدودی حفظ کند.

   مجموعه بادگیرها :آثار حجمی مسعود درگاهی

از بادگیرهای حقیقی بگذریم و برگردیم به ماکتهای شما. مواد به کار رفته در ماکتها ی شما چیست؟

از یک سری مواد مصنوعی مثل چوب پنبه ،پلاستیک و چند ماده شیمیایی دیگر استفاده کرده ام که در این آب وهوا ماندگاری بیشتری دارند.

حالا شما می خواهید با این اتاق پر از بادگیر چه کنید؟ سرنوشت این ماکتها چه می شود؟

قرار بر این بود که میراث فرهنگی این ماکتها را برای بازدید عموم در موزه نگهداری کند که به نظر من در حد حرف بوده، چون مدت دو سال است که این ماکتها را در خانه نگهداری می کنم. فضای منزل من را پر کرده اند و من نمی توانم کار جدیدی شروع کنم.

بسیاری برای نمایشگاه های مختلف سراغ این ماکتها را گرفته اند ولی من مایل نیستم که در هر نمایشگاهی شرکت کنم، برای مثال از امارات آمدند که این ماکتها را در نمایشگاهی به عنوان تاریخچه امارات بگذارند، آنها معتقدند که اصل این بادگیرها متعلق به آنجا بوده ولی من فکر می کنم که این جزئی از تاریخچه ماست و نمی توان آنرا به راحتی در اختیار دیگران قرار داد تا تاریخچه ای برای خود بسازند .

مثال خوبی هستید از کسی که بدون مدرک دانشگاهی توانسته کاری انجام دهد که شاید کسانی که تحصیلات آکادمیک دارند هم قادر به انجام آن نباشند. شما این فن را چگونه آموختید؟

می توان گفت که با یک بازی شروع شد. در گذشته، کوچه های اینجا خاکی بودند و بعد از بارندگی گلی می شدند که من از این گلها استفاده می کردم و مجسمه می ساختم.

آخرین کارتان همین بادگیرها هستند؟

خیر، آخرین کارم یک مجسمه بزرگ فلزی در بازار بزرگ بندر عباس است، دو جهله که در داخل هم قرار گرفته اند. نمی دانم جهله را می شناسید یا نه؟

کوزه ای که قبلا برای خنک نگه داشتن آب از آن استفاده می شد و امروز به عنوان یک ساز هم از آن استفاده می شود.

 
درست است ولی به شکل امروزی و مدرن آن. در واقع نزدیک به مدت پنج ماه روی آن کار کردم.

آیا واقعا این بادگیر ها برای استفاده مردم، جایی در معماری امروز دارند؟ یا اینکه جای آنها فقط درموزه هاست؟

خب به نظر من اگر با معماری امروزی ترکیب شود، می توان حداقل ۳ تا ۴ ماه از سال از آن بهره برد و در زمستان دو ماهی که هوای اینجا سرد می شود دریچه هایش را بست.

به نظر من جذاب ترین خصوصیت آنها این است که از برق استفاده نمی کنند و از طبیعت این باد را دریافت می کنند.

بله، در واقع رابطه شما را با طبیعت قطع نمی کنند بلکه به نظر من حتی پیوند هم می دهند، فضای بسته ساختمانهای امروزی را ندارند و درست نیست که به همین سادگی کنار بروند.

(گزارش :  رها فریدی - سایت  : بی بی سی)